با پویاتر شدن فعالیتهای درون زنجیرهای و رسیدن بازار به نقطه عطف، بیتکوین به بالاترین سطوح قیمت رسید. در این گزاش، تغییرات در الگوهای خرج شدن را تجزیه و تحلیل میکنیم و ابزارهایی را برای پیمایش در بازارهای صعودی شناسایی میکنیم. با اکسکوینو همراه باشید!
بازار بیتکوین در این هفته به یک سقف تاریخی دیگر یورش برد و قبل از رسیدن به پایینترین سطح خود یعنی 62401 دلار، به اوج 68742 دلار رسید. بازار در حال حاضر با حفظ اکثر سودها و یافتن حمایت برای اوج قیمت جدید، در حال تثبیت است. این هفته همچنین شاهد فعال شدن به روزرسانی Taproot بیتکوین بودیم که یک دستاورد قابل توجه برای شبکه، مشارکتکنندگان و دارندگان بیتکوین بود.
این هفته ما سه مفهوم اصلی را در تجزیه و تحلیلهای درون زنجیرهای بررسی خواهیم کرد که نقطه عطف در جریان سرمایه، الگوهای خرج شدن و ابزارهایی را برای کمک به تشخیص مرحله بعدی بازار صعودی توصیف میکنند:
- افزایش خرج شدن کوینها توسط دارندگان بلندمدت و تأثیر کلی بر شاخص coin-days destroyed.
- تخمین بزرگی جریان سرمایه به هنگام خرید کوینهای عرضه شده توسط سرمایهگذاران جدید.
- مدلهایی برای شناسایی چرخههای بازار با استفاده از روشهای بازگشت میانگین تاریخی و ملاحظه خرج شدن درون زنجیره.
نقطه عطف خرج شدن
در خبرنامه هفتههای گذشته، دو مرحله معمولی از یک بازار صعودی و چگونگی انتقال ساختار بازار از انباشت پول هوشمند به توزیع را شرح دادیم.
یکی از قدرتمندترین ابزارهای درون زنجیرهای برای ردیابی این نقطه عطف، مفهوم طول عمر است که با شاخص coin-days destroyed (CDD) اندازهگیری میشود. هر واحد بیتکوین انباشته شده در یک روز، معرف یک واحد CDD است (یعنی 0.5 بیتکوین انباشته شده در یک روز، معرف نیم واحد CDD است). هنگامی که کوین خرج میشود، طول عمر انباشته شده از بین میرود، به صفر میرسد و دوباره شروع به انباشته شدن میکند.
زمانی که کوینهای قدیمی با طول عمر انباشته زیاد خرج میشوند، تعداد بیشتری کوین-روز (CDD) از بین میرود و اغلب با خروج سرمایهگذاران بلندمدت همراه است. بازارهای صعودی معمولا میتوانند ماههای زیادی این توزیع را پوشش دهند، اما با ادامه فروش، احتمال ایجاد یک سقف مقطعی یا کلی افزایش مییابد.
این نمودار میانگین متحرک 30 روزه CDD را نشان میدهد و انتقال از انباشت سنگین در جولای تا نوامبر را به روند صعودی اخیر نشان میدهد که بیانگر افزایش خرج شدن کوینها است. همچنین توجه داشته باشید که چگونه میزان CDD در نیمه اول سال 2021 به طور قابل توجهی بالاتر بود و این نرخ برای ماهها حفظ شد. این نشان میدهد که چگونه تقاضای فراوان در بازار صعودی میتواند موجودی عرضه شده جدید را پوشش دهد.
معیار CDD باینری، با اعمال میانگین متحرک 7 روزه، این روندها را در قالبی واکنشی نشان میدهد. زمانی که CDD از میانگین بلندمدت برای دورههای طولانیمدت بالاتر باشد، این معیار بیشتر خواهد شد. میتوانیم ببینیم که در حالی که این نرخ رو به افزایش بوده، CDD باینری به سختی از مقدار 0.2 بالاتر است، که به سپتامبر تا نوامبر 2020 قبل از پیشروی اولیه صعودی شباهت دارد. خرج کردن کوینهای قدیمیتر در حال انجام است؛ اگرچه این نرخ از نظر مقدار نسبی کم به نظر میرسد.
در مقیاس کلان، ما به شاخص Liveliness نگاه میکنیم که نسبت میان از بین رفتن تجمیعی کوین-روز و ایجاد تجمیعی کوین-روز را میگیرد. تعبیر ساده این است:
هنگامی که کوین ها راکد هستند و HODLing بیشتر در جریان است، روند Liveliness کاهش مییابد.
هنگامی که از بین رفتن کوین-روز و خرج شدنهای بیشتری در جریان است، Liveliness بیشتر میشود.
منحنیهای تندتر به معنای نگهداری/توزیع بیشتر است.
در اینجا میبینیم که پس از 6 ماه HODLing (روند نزولی، سبز)، Liveliness رشد کرده و روند صعودی بسیار خفیفی را آغاز کرده است. مشابه CDD و CDD باینری، این روند صعودی به تازگی در حال ایجاد است و بسیار کمعمقتر از آن چیزی است که در نیمه اول سال 2021 مشاهده شد. این روند دوباره به این نقطه عطف در رفتار خرج کردن سرمایهگذاران قدیمیتر اشاره میکند.
معیار جدیدی که این هفته به Workbench معرفی شده است، Binary Liveliness است. این شاخص با وام گرفتن مفاهیم از CDD باینری، یک نوسانگر مشابه برای شناسایی روند انباشت (0) و توزیع (1) با استفاده از دو روش ایجاد میکند:
- سبز: وقتی Liveliness بالاتر از میانگین متحرک 30 روزه است، این معیار 1 را نشان میدهد، در غیر این صورت 0 نمایش داده میشود.
- آبی: هنگامی که میزان Liveliness بالاتر از روز قبل است، این معیار 1 را نشان میدهد،
در غیر این صورت 0 نمایش داده میشود (با اعمال میانگین متحرک 7 روزه).
مجدداً، میتوانیم افزایشی را در هفتههای اخیر مشاهده کنیم که افزایش محسوس CDD را تأیید میکند. با این حال، مانند نمودارهای قبلی ما، از نظر مقدار، در سطح پایین باقی میماند. اگر مرحله بعدی بازار صعودی واقعاً برقرار باشد، میتوان انتظار داشت که این معیار برای هفتهها تا ماهها به سطوح بالاتری برسد و حفظ شود.
برآورد جریان سرمایه
ما ثابت کردهایم که رفتار خرج کردن توسط سرمایهگذاران با تجربهتر، اخیراً افزایش یافته است. مرحله بعدی تخمین میزان فشار سمت فروش و در نتیجه جریان ورودی سرمایه مورد نیاز برای پوشش آن است. در حالی که حجم زیادی از معاملات خارج از زنجیره در مبادلات نقدی(Spot) و مشتقات انجام میشود، میتوانیم در مجموعه دادههای درون زنجیرهای، یک حد پایین را برای ورودی سرمایه و جریان خروجی به شبکه مشخص کنیم.
یکی از برجستهترین ابزارهای تحلیل آنچین در این زمینه، شاخص ارزش تحقق یافته Realized Cap است (در این مورد بر اساس موجودیتها تعدیل شده، تا جابجایی های داخلی را در نظر نگیرد). این معیار، هر کوین موجود در عرضه کل را با قیمتی که آخرین بار در زنجیره جابجا شده، ارزشگذاری می کند که منعکسکننده مجموع سودهای تحقق یافته منهای زیانهای تحقق یافته است. هر بار که یک کوین با سود خرج میشود، به میزان سقف تحقق یافته، اضافه میشود. در مقابل، زیانهای تحقق یافته از این معیار میکاهند که منعکسکننده خروج سرمایه است.
شاخص ارزش تحقق یافته Realized Cap، روند صعودی خود را ادامه داد و به سقف جدید 450 میلیارد دلار رسید، زیرا کوینها در حال توزیع هستند و مقدار این شاخص بیشتر میشود. این نشاندهنده جریان ورودی خالص 50 میلیارد دلاری، از زمان اوج قبلی قیمت در ماه می (زمان افزایش میزان فروشها) تاکنون است.
بر مبنای روزانه، ارزش کل کوینهایی که با سود یا زیان فروخته میشوند، نیاز به سرمایه خریدار دارد تا آنها را جذب کند. نمودار زیر نشان میدهد که بین 1.5 تا 2.1 میلیارد دلار ارزش کل روزانه توسط کوینهای خرج شده در این ماه تحقق یافته است. با توجه به اینکه قیمت در ماه نوامبر با روندی خنثی تثبیت شده است، بنابراین میتوانیم آن را به عنوان یک حد پایین برای کل جریان ورودی سرمایه به بیتکوین تخمین بزنیم.
به صورت نسبی، میتوانیم این ارزش کل تحققیافته را با ارزش کل بازار مقایسه کنیم تا بر اساس اندازه بازار نرمال شود. این یک نوسان نمای ساده برای جریان ورودی کل سرمایه در مقابل ارزشگذاری شبکه ایجاد میکند.
سقفهای قبلی بازار (یعنی سالهای 2017 و 2021) زمانی اتفاق افتادند که ارزش کل تحققیافته از 0.3 درصد ارزش بازار و 1 درصد از ارزش تحقق یافته فراتر رفته بودند(اغلب بسیار بیشتر میشوند). در بازار فعلی، میزان خرج شدن کمتر از 50 درصد از این آستانهها را تشکیل میدهد. این شواهد تایید میکند که یک تقاضای سالم در بازار صعودی باید بتواند میزان قابل توجهی از کوینهای توزیع شده را پوشش دهد.
یافتن سقف های بازار
شناسایی سقفهای قیمت بازار بیتکوین کار سادهای نیست. با این حال، با بیش از یک دهه دادههای درون زنجیرهای و بازار در اختیارمان، میتوانیم از ابزارهایی برای شناسایی رفتارها و الگوهای چرخهای استفاده کنیم که نشاندهنده سقفهای قیمت بازار در گذشته بوده است.
اولین ابزار شاخص Mayer Multiple است که یک معیار ساده و در عین حال موثر برای محاسبه نسبت بین قیمت و میانگین متحرک 200 روزه است. با استفاده از روشهای آماری، میتوانیم ثابت کنیم که مقدار 2.4 Mayer Multiple منعکسکننده حالتی است که قیمت تا 2.4 برابر میانگین متحرک 200 روزه در بلندمدت افزایش یافته است. این میزان، معادل یک حد بالا برای قیمت ارائه میدهد که در حال حاضر 110 هزار دلار است، اگرچه با تغییر میانگین متحرک 200 روزه، این مقدار هم تغییرات بالاتر (یا پایینتر) خواهد داشت.
مدل Top Price در اصل توسط ویلی وو (تحلیل گر آنچین) ایجاد شد و یک مدل تجربی برای شناسایی سقفهای قیمت در بازار صعودی است. که متوسط قیمت بلندمدت (6.1 هزار دلار) را در35 ضرب میکند. این مقدار اوج قیمت در چرخه فعلی را 214 هزار دلار نشان میدهد. با توجه به این که متوسط قیمت بلندمدت نسبت به میانگین متحرک 200 روزه بسیار کندتر تغییر میکند و بنابراین مدل Top Price، نوسان کمتری دارد.
شاخص MVRV Z-Score با استفاده از نرمالسازی آماری، فاصله قیمت لحظهای را از قیمت تحقق یافته اندازهگیری میکند.
راه دیگری برای فکر کردن در مورد این معیار این است که مقادیر بسیار بالای این معیار به این معنی است که بازار سودهای تحقق یافته زیادی را در اختیار دارد و بنابراین انگیزه برای فروش در بالاترین سطح است. برعکس، مقادیر کم برای این معیارنشان میدهد که به احتمال زیاد، تسلیم سرمایهگذاران در جریان است، میتوان کفها را پیدا کرد. بازار کنونی پس از اوج خود در ماه آوریل، تقریبا در «نیمه راه» مسیر قبلی است.
با ادامه پیشروی بازار صعودی، دستهای قدیمیتر به فروش ادامه میدهند و خریداران جدیدتر و کم تجربه، عرضه را جذب میکنند. کفهای بازار زمانی ایجاد میشوند که پول هوشمند حداکثر عرضه را خریداری میکند و شروع به HODL میکند، و برعکس، سقفهای بازار زمانی شکل میگیرد که حجم بزرگی از کوینها به سوداگران ضعیف منتقل شده باشد.
نسبت RHODL با محاسبه نسبت بین محدوده هولد ارزش تحققیافته برای یک هفته، همین مقدار را برای یک سال نشان میدهد. به بیان ساده، زمانی که تعداد کوینهای بسیار جوان نسبت به کوینهای قدیمیتر بیشتر باشد، این شاخص به اوج خود میرسد. RHODL در حال حاضر در حال سکون است، به طرز عجیبی شبیه به سال 2013 است، که حاکی از تعادل پایدار بین تعداد کوینهای با عمر یک هفته و تعداد کوینهای با عمر یک سال است.
در نهایت، ما معیار ریسک رزرو (Reserve Risk) را داریم، ابزاری که برگرفته از کل دانش تحلیل آنچین است. میتوان آن را به صورت زیر در نظر گرفت:
قیمتهای بالاتر، انگیزه فروش را افزایش میدهد.
هر روز که یک دارنده (HODLer) تصمیم میگیرد که کوین خود را نفروشد، هزینه فرصت را قربانی میکند، با این انتظار که قیمتها در آینده بالاتر باشد.
زمانی که هولدرهای بیشتری تصمیم به نفروختن دارایی میگیرند، کوین-روز کمتری از بین میرود و میزان ریسک رزرو کاهش مییابد.
با افزایش قیمتها، هولدرهای بیشتری به قیمت فروش هدف خود خواهند رسید. در نتیجه، کوینهای بیشتری فروخته میشوند، هزینه فرصت محقق میشود و ریسک رزرو به اوج خود خواهد رسید.
با توجه به انباشت قابل توجهی که در 6 ماه گذشته رخ داده است، ریسک رزرو در حال حاضر، در سطوح پایینی است. با این حال شاخص CDD روند صعودی را ادامه میدهد، هرچند با مقدار زیادی از ذخایر باقی مانده است.