تشخیص روند حرکت قیمت، یکی از مهمترین لازمهها برای ترید موفق است؛ اگر بتوانید قبل از تغییر روند، اتفاق افتادن آن را پیشبینی کنید، تصمیمگیریهای بهتری در رابطه با خرید یا فروش خواهید داشت و در نهایت سود میکنید. در این مقاله، میخواهیم ببینیم واگرایی چیست. خیلی کوتاه بگوییم که واگرایی یا Divergence اطلاعات ارزشمندی راجعبه روند حرکت قیمت یا Trend بازار در اختیارتان میگذارد. اطلاعاتی که میتوانید از آنها برای خرید در نقطۀ مناسب و فروش قبل از ریزش قیمت استفاده کنید. سعی میکنیم هرآنچه لازم است را در این مطلب بگوییم تا شناخت کاملی نسبت به واگرایی پیدا کنید و بتوانید حرفهایتر معامله کنید. خب قاعدتاً باید با تعریف شروع کنیم و ببینیم واگرایی چیست.
منظور از واگرایی چیست؟ این اتفاق چه اطلاعاتی در اختیار تریدر میگذارد؟
وقتی به چارت نگاه میکنید و میبینید نمودار قیمت، سقفی بالاتر از سقف قبلی زده، اما اندیکاتور تکنیکالی که از آن استفاده میکنید، سقفی پایینتر از سقف قبلی زده، واگرایی اتفاق افتاده است. یعنی وقتی روند حرکتی قیمت، بر خلاف روند حرکتی یک اندیکاتور تکنیکال، مثل RSI باشد ، با واگرایی طرف هستیم. بهطور کلی، وقتی قیمت صعودی است و اندیکاتور نزولی (یا برعکس)، واگرایی رخ داده است.
مهمترین اطلاعاتی که این اتفاق در اختیارمان میگذارد، تضعیف روند یا حتی بازگشت آن است! یعنی ممکن است بهزودی روند صعودی، تبدیل به روند نزولی شود؛ یا روند نزولی، حالت صعودی به خود بگیرد. تصویر زیر را از چارت بیتکوین ببینید. همانطور که مشخص است، در یک بازۀ زمانی در سال 2021، نمودار قیمت سقفی بالاتر از سقف قبلی زد، اما اندیکاتور RSI، سقفی پایینتر از سقف قبلی ایجاد کرد؛ در نتیجه، چند وقت بعد قیمت بیتکوین نزولی شد!
اگر آشنایی کافی با اندیکاتورها ندارید، پیشنهاد میکنیم مقالۀ اندیکاتور چیست را بخوانید. ضمناً، باید بدانید دیدن واگرایی، لزوماً به آن معنا نیست که روند قرار است بلافاصله تغییر کند؛ ممکن است مدتها شاهد Divergence (همان واگرایی) باشیم، بدون اینکه تغییری در روند رخ دهد. نکتۀ خیلی مهم: قرار نیست قبل از هر تغییر روندی واگرایی را ببینید؛ بلکه فقط در برخی مواقع، قبل از تغییر روند، واگرایی اتفاق میافتد. پس یک بار دیگر مرور کنیم؛ به بیان خیلی ساده، وقتی اندیکاتور تکنیکال با روند حرکتی قیمت موافق نباشد، واگرایی رخ میدهد.
تریدرها میتوانند از این پترن، برای ارزیابی مومنتوم مخفی رمزارها استفاده کنند؛ همچنین، Divergence برای پیشبینی بازگشت قیمت هم کاربرد دارد. واگرایی انواع مختلفی دارد و در ادامه، هرکدام را مفصل و دقیق بررسی میکنیم؛ اما قبل از آن، اجازه دهید ببینیم از چه اندیکاتورهایی میتوان برای شناسایی واگرایی استفاده کرد.
تشخیص واگرایی در ارز دیجیتال با کدام اندیکاتورها ممکن میشود؟
اگر نگاهی دوباره به تعریف واگرایی در بخش قبلی بیندازید، میفهمید که برای تشخیص وجود آن، نیاز به حداقل یک اندیکاتور وجود دارد. در حالی که وجود تناقض بین روند حرکتی کندلهای قیمت با هر اندیکاتور، اعم از تکنیکال و فاندامنتال، نشاندهندۀ واگرایی است، اما خب بیشتر تریدرها برای تشخیص Divergence سراغ اندیکاتورهای تکنیکال میروند. در این بخش، با 3 اندیکاتور تکنیکال که در این زمینه کاربرد دارند، بیشتر آشنا میشویم.
1. اندیکاتور RSI یا Relative Strength Index
اولین اندیکاتوری که معرفی خواهیم کرد، همانی است که در بخش قبلی هم به آن اشاره کردیم.RSI وظیفه دارد اشباع فروش یا اشباع خرید را نشان دهد. این نمودار که بین اعداد 0 و 100 قرار میگیرد، وقتی بالاتر از 70 برود، نشاندهندۀ اشباع سفارشهای فروش و وقتی زیر 30 بیاید، نشاندهندۀ اشباع سفارشهای خرید است. برای آشنایی بیشتر با این اندیکاتور، میتوانید مقالۀ اندیکاتور RSI چیست و چه اطلاعاتی به ما میدهد را بخوانید.
برای استفاده از آن، در بالای چارت، روی Indicators کلیک کنید و در نوار جستوجو، عبارت RSI را سرچ کنید. دو نوع RSI میبینید که یکی Relative Strength Index یا همان RSI معمولی است؛ اما برای آنهایی که دنبال واگرایی میگردند، گزینۀ دیگری هم وجود دارد که نامش RSI Divergence Indicator است. گزینۀ دوم، یک نمودار RSI نشانتان میدهد که روی آن، واگراییها هم مشخص شدهاند؛ ولی خب استفاده از همان RSI معمولی هم کارتان را راه میاندازد.بالاتر، یک نمونه از واگرایی را که با استفاده از این اندیکاتور مشخصشده بود، روی چارت بیتکوین دیدیم. اجازه دهید اینجا یک واگرایی روی چارت BNB نشانتان دهیم.
آن قسمتهایی که با خط قرمز مشخصشده را ببینید. روی نمودار قیمت، کفی پایینتر از کف قبلی ایجادشده است؛ همانطور که میدانید، در Price Action این اتفاق نشاندهندۀ ادامۀ نزولی بودن روند است؛ ولی وقتی به نمودار RSI نگاه کنید، میبینید که کفی بالاتر از کف قبلی ساختهشده؛ این تضاد، نشاندهندۀ واگرایی است و یعنی احتمالاً روند یا تضعیف میشود یا کلاً برعکس میشود. در این مورد، همانطور که میبینید، روند از نزولی به صعودی تغییر کرده است.
نکته: این اندیکاتور بهترین گزینه برای تشخیص واگرایی در تحلیل تکنیکال است.
2. اندیکاتور MACD یا Moving Average Convergence Divergence
این اندیکاتور از دو مووینگ اوریج 12 روزه و 26 روزه تشکیل شده است. زمانی که این دو خط یکدیگر را قطع کنند، یا سیگنال خرید است یا سیگنال فروش. در اینجا کاری به کاربرد اصلی MACD نداریم و میخواهیم ببینیم چطور میتوان با استفاده از آن، واگرایی را تشخیص داد. دقیقاً همانطوری که RSI واگرایی را نشانمان میدهد، MACD هم این موضوع را برایمان مشخص میکند. تصویر زیر را ببینید، یک واگرایی در چارت بیتکوین را میبینید که با کمک این اندیکاتور شناسایی شده است.
و اما اندیکاتور بعدی که برای این منظور کاربرد دارد.
3. اوسیلاتور Stochastic
به بیان ساده، وظیفۀ این اندیکاتور، مقایسۀ قیمت بستهشدۀ یک رمزارز با میانگین قیمتش در یک بازۀ زمانی مشخص است. بیایید نگذاریم کاربرد اصلی Stochastic Oscillator ما را از بحث اصلی دور کند. نام این اندیکاتور را آوردیم، چون میتوان از آن برای شناسایی واگرایی در تحلیل تکنیکال استفاده کرد.
فرایند شناسایی همانگونه پیش میرود که با RSI و MACD پیش میرفت. وقتی قیمت کف پایینتر از کف قبلی بسازد و Stochastic کف بالاتر از کف قبلی ایجاد کند، یا وقتی قیمت سقف بالاتر از سقف قبلی بسازد و اندیکاتور سقفی پایینتر از سقف قبلی بسازد، واگرایی رخ داده است؛ یعنی این تناقضها نشاندهندۀ Divergence هستند.
همانطور که در تصویر بالا میبینید، با اینکه نمودار قیمت ادامۀ روند نزولی را نشان میداد، وجود تناقض بین آن با دادههای اندیکاتور Stochastic، بیانگر واگرایی بود و بعد از آن هم جهت روند برای مدتی تغییر کرد. خب تا اینجا فهمیدیم واگرایی چیست و چطور واگرایی در تحلیل تکنیکال به کارمان میآید. در بخش بعدی، به انواع واگراییها میپردازیم.
آشنایی با انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
واگراییها، در دو دستۀ کلی قرار میگیرند:
- واگرایی معمولی یا Regular Divergence
- واگرایی مخفی یا Hidden Divergence
هر دستهبندی را جداگانه بررسی میکنیم.
واگرایی معمولی (Regular or Classic Divergence)
این نوع واگرایی نشاندهندۀ تغییر جهت روند است! وقتی جهت حرکت نمودار قیمت، خلاف جهت حرکت اندیکاتور تکنیکال باشد، واگرایی معمولی رخ داده است. خود واگرایی معمولی به دو نوع تقسیم میشود:
- واگرایی معمولی مثبت (Bullish Regular Divergence): برای شناسایی واگرایی معمولی مثبت، باید به کفها دقت کنید؛ وقتی قیمت کفی پایینتر از کف قبلی میسازد، ولی اندیکاتور کف بالاتر از کف قبلی میسازد، واگرایی معمولی مثبت رخ میدهد. این اتفاق سیگنالی برای لانگ گرفتن است.
- واگرایی معمولی منفی (Bearish Regular Divergence): برای تشخیص این نوع واگرایی، باید نگاهتان را بر سقفها متمرکز کنید. وقتی نمودار قیمت سقفی بالاتر از سقف قبلی بسازد، اما اندیکاتور سقفی پایینتر از سقف قبلی بسازد، نشاندهندۀ واگرایی معمولی منفی و تغییر روند است. این اتفاق سیگنالی برای شورت گرفتن است.
و اما واگرایی مخفی چیست؟
واگرایی مخفی (Hidden Divergence)
اول از همه اینکه واگرایی مخفی یا Hidden Divergence، خیلی کمتر از واگرایی معمولی رخ میدهد! وقتی جهت حرکت نمودار قیمت و اندیکاتور همسان باشد، اما تناقضی بین این دو در ساخت کف و سقف وجود داشته باشد، واگرایی مخفی رخ میدهد. این دستهبندی هم شامل دو نوع میشود که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد:
- واگرایی مخفی مثبت (Bullish Hidden Divergence): این نوع واگرایی، زمانی رخ میدهد که نمودار قیمت رمزارز، کفی بالاتر از کف قبلی بسازد؛ در حالی که اندیکاتور، برعکس عمل کند و کفی پایینتر از کف قبلی بسازد. واگرایی مخفی مثبت، سیگنالی برای لانگ گرفتن است.
- واگرایی مخفی منفی (Bearish Hidden Divergence): برای تشخیص این نوع واگرایی باید سقفها را بررسی کنید. اگر نمودار قیمت سقف جدید را پایینتر از سقف قبلی ساخت، ولی اندیکاتور سقف جدید را بالاتر از سقف قبلی ایجاد کرد، یک واگرایی مخفی رخ داده که احتمالاً به روند نزولی منجر خواهد شد. این نوع واگرایی سیگنالی برای شورت گرفتن به حساب میآید.
- شکل دیگری از واگرایی هم وجود دارد که بسیار نادر است؛ اما اجازه دهید برای کاملتر شدن مقاله به آن هم اشاره کنیم.
واگرایی زمانی (Timely Divergence)
وقتی نمودار قیمت سقف یا کف جدیدی بسازد و اندیکاتور سقف پایینتر یا کف بالاتر را با تأخیری قابلتوجه بسازد، شاهد واگرایی زمانی هستیم.همانطور که گفتیم، این نوع واگرایی خیلی نادر و شناسایی آن هم بسیار سخت است؛ چون همانطور که گفتیم، اندیکاتور در نشان تناقض تأخیر زیادی دارد. خب این هم از این؛ بیایید ببینیم بهترین استراتژی برای بردن بیشترین استفاده از واگرایی چیست.
آموزش واگرایی برای ترید
اکثر تریدرهای حرفهای، میگویند واگرایی فقط برای پیدا کردن نقطۀ ورود و خروج کاربرد دارد و نه بیشتر! منطق واگرایی طوری است که میتواند تغییراتی احتمالی در روند را نشان دهد؛ تغییراتی که Price Action هنوز قادر به نمایش آنها نیست. با اینکه وقوع واگرایی بهتنهایی، آنقدر وزن ندارد که نقطۀ دقیق ورود یا خروج را با دقت بالا مشخص کند، ولی میتواند دیدی کلیتر و وسیعتر از روند در اختیار تریدر بگذارد. توصیه میکنیم برای استفاده از واگرایی در ترید، مراحل زیر را پشت سر بگذارید:
- با استفاده از اندیکاتورهای متعدد، واگرایی را شناسایی کنید؛
- اگر واگرایی مثبت (Bullish) است، سفارش خرید یا Buy Order را بالاتر از چرخش روند به سمت بالا بگذارید؛ اگر واگرایی منفی (Bearish) است، سفارش فروش را پایینتر از چرخش روند به سمت پایین بگذارید؛
- اگر واگرایی مثبت است، حد ضرر (Stop Loss) را بالاتر از قسمتی که تغییر روند رخ میدهد بگذارید؛ اما اگر واگرایی منفی است، حد ضرر را پایینتر از قسمتی که تغییر روند رخ میدهد جایگذاری کنید؛
- روی نزدیکترین سطح مقاومت یا حمایت، سود خود را خارج یا اصطلاحاً Save Profit کنید.
در آخر هم اجازه دهید یک نکتۀ خیلی مهم را بگوییم. صبوری در استفاده از واگرایی برای ترید اهمیت چندبرابری دارد؛ چون در بیشتر مواقع، مدتی طول میکشد تا واگرایی اثرش را نشان دهد؛ ضمناً، مدیریت ریسک را فراموش نکنید؛ نهتنها در این مورد، بلکه انجام هر معاملهای در دنیای رمزارزها، نیازمند مدیریت ریسک است. در بخش بعدی، راجع به مزایا و معایب واگرایی صحبت خواهیم کرد.
نکات مثبت و منفی در رابطه با واگرایی
مثل هر رویکرد دیگری که برای ترید رمزارز سراغش میروید، واگرایی در تحلیل تکنیکال هم مزایا و معایب خودش را دارد.از جملۀ مهمترین مزایای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدتها است که به تریدرها ثابت شده واگرایی، سیگنالهای معتبر و قابلاعتمادی صادر میکند؛
- آنهایی که در بازۀ زمانی کوتاهمدت ترید میکنند، با استفاده از واگرایی میتوانند کلی فرصت معامله داشته باشند؛
- ترندهای صعودی (Bullish Trend) و ترندهای نزولی (Bearish Trend) را قبل از وقوع، شناسایی میکند؛
- در تشخیص سطح حمایت و سطح مقاومت به تریدر کمک میکند.
در رابطه با نقاط ضعف و معایب آن هم، باید نکات زیر را بدانید:
- در بسیاری از مواقع، شناسایی واگرایی، حتی برای تریدرهای حرفهای هم کار دشواری است؛
- بهتنهایی، دلیلی قوی برای تصمیمگیری نیست و بهتر است در ترکیب با اندیکاتورها و شاخصهای دیگر و برای تأیید استفاده شود؛
- خیلی مناسب تریدرهای تازهکار و غیرحرفهای نیست.
خب این هم از مزایا و معایب واگرایی. اجازه دهید کمکم برویم سراغ پایان مقاله و جمعبندی. اگر موافق باشید، مقاله را با یک پرسش مهم که احتمالاً ذهتان را درگیر کرده باشد به انتها ببریم.
آیا اتکا به واگرایی برای ترید کافی است؟
بههیچوجه! هیچ تریدر عاقل و کاربلدی، برای پیدا کردن فرصتهای ترید، فقط به واگرایی اتکا نمیکند؛ همانطور که در طول مقاله هم گفتیم، بهتر است از Divergence در ترکیب با فاکتورهای دیگر استفاده شود تا هرکدام اطلاعات دیگری را تأیید کنند. در این مقاله فهمیدیم واگرایی چیست و چطور باید از آن در تحلیل تکنیکال بهره برد؛ همچنین، با اندیکاتورهایی آشنا شدیم که تشخیص واگرایی را برایمان ممکن میکنند و فهمیدیم بهترین آنها RSI است؛ بعد هم سراغ معرفی انواع واگراییها رفتیم و متوجه شدیم هرکدام چه اطلاعاتی را در اختیارمان میگذارند.علاوه بر اینها، آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال را داشتیم و چگونگی بهره بردن از این الگو و گرفتن سیگنال از آن را بررسی کردیم. امیدوارم بعد از خواندن این مقاله، اطلاعات کافی و لازم دربارۀ واگرایی را به دست آورده باشید؛ اگر همچنان سؤالی در این رابطه دارید، حتماً در قسمت نظرات آن را ما مطرح کنید.